پدر یعنی:اونی که هروقت میگفت "درست میشه" تمام نگرانی هایمان به یکباره رنگ میباخت.
پدر یعنی: اونی که وقتی پشت سرش از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده!
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، می فهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد.
بـــــه سلامتــــــی تمــــــوم بابا ها:)
چه اونایی که هستن پیشمون:) و چه کسایی که نیستن پیشمون:(
نظرات شما عزیزان: