دانشجویان مهندسی صنایع ورودی 91
دانشگاه دامغان
| ||
|
پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست. این فیلم هم جالبه فقط یه کمی تلخه! کسی اگه دیده نظر بده. مردانگی ات را با شکستن دل دختری که دیوانه ی توست ثابت نکن پـسر دختـر زیبـایی را دیـد ، شیـفتش شـد . جنـد ساعـتی با هم تـو خیـابون قـدم میـزدن کـه یـهو بنــز گــرون قیـمت جلـوی پـاشـون تـرمـز زد . دختره به بسره گفت : خوش گذشـت ! ولـی نـمیتونـم همیـشه بیـاده راه بــرم بای ... نشسـت تـوی ماشیـن ، راننده بهش گفت : خانـم ببخشیـد مـن رانـنـده ایـن آقـا هستـم لطفـا پیــاده شیـد .... تو یه وب دانشجویی دیدم خیلی باحال و پر طرفدار بود. گفتم اگه پایه باشین بزاریمش!
بحث آزاد
یا
کل کل
در مورد موضوعات مختلف اجتماعی اقتصادی ورزشی!! یه گروه از پسرا با یه گروه از دخترا!!! اونجا که خیلی طرفدار داشت.......نظر بدین
در وبلاگ ما رونق اگر نیست...............................مهم نیست!
اوووووووووففففففففففف چی نوشتماااااا..... در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند من دختر هستم و همین برای من کافیست دستو جيغو هووووووررررراااااااا.....
در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي مي كرد كه سالها بچه دار نمي شد. او قصد كرده بود كه اگر بچه دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه دار شد! روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكر از ط...رف قناد دم در بود. روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه اش را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود! روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد...
فردای آن روز چهل تا ايراني، همه سوار بر ماشين، دم در سلماني صف كشيده بودند و غر مي زدند كه پس اين مردك چرا مغازه اش را باز نمي كند!!!!! دوستان همونطور که میبینید ما اگه یه کلمه اینجا حرف بزنیم یه ایران متوجه میشن!!! اصن اینایی که میان رو صندلی داغ که شهرت ملی پیدا میکنن!!
کاملا بدو شرح!!!!!!!!
میخوام دوتا آهنگ بزارم اینجا واسه اونایی که نصف عمرشون بر فناست! (آهنگای چاوشی رو گوش نمیدن!) اولیش از آلبوم '' من خود آن سیزدهم '' که غزلی استاد شهریار هست.
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
بعدیشم آهنگ every day is Autumn از آلبوم '' پرچم سفید ''
باشد که رستگار شوید....
تبریك به كسی كه نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا
مردانگی، سخاوت، سكوت، مهربانی و...
بسیار سخت است
پدرم روزت مبارك
|
|